سه طلاقه کردن یعنی چه؟

طلاق یکی از راه های اتمام ازدواج دائم می باشد به این معنا که طرفین برای اتمام رابطه ازدواج باید از یکدیگر طلاق بگیرند. در خصوص طلاق شیوه های  مختلفی در فقه ذکر گردیده است که ظاهراً قبلاً مرسوم بوده است اما در حال حاضر قانونگذار انواع طلاق را ذکر نموده و تقسیم بندی  آنها و همچنین مقررات حاکم بر هر نوع طلاق را آورده است.

قوانین سه طلاقه کردن

در قانون دو نوع طلاق وجود دارد ۱- طلاق بائن ۲- طلاق رجعی- به موجب ماده ۱۱۳۳ مرد می تواند هر وقت بخواهد زن خود را طلاق دهد و به موجب ماده بعدی طلاق باید به صیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنود واقع گردد. تفاوت طلاق بائن و رجعی در این است که در طلاق بائن برای شوهرحق رجوع وجود ندارد و بعبارت دیگر بعد از جاری شدن صیغه طلاق شوهر نمی تواند از طلاق رجوع نماید و به زندگی مشترک با زن برگردد. به موجب ماده ۱۱۴۵ درموارد زیر طلاق بائن می باشد.

۱- طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود.

۲- طلاق یائسه

۳- طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد.

۴- سومین طلاق که بعد از سه وصلت به عمل آید، اعم از این که وصلت در نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نکاح جدید. مورد چهارم  همان چیزی است که تحت عنوان سه طلاقه مطرح است در حقیقت پس از اینکه سه طلاق تحقق گرفت نه تنها نوع طلاق به بائن تبدیل می شود به مفهومی که دیگر امکان رجوع برای شوهر وجود ندارد بلکه به موجب ماده ۱۰۵۷ زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یک نفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام می باشد. در حقیقت پس از طلاق سوم  دیگر قانون و شرع ازدواج چهارم آنها را به رسمیت نمی شناسد و قانون از واژه حرام استفاده نموده است که در حقیقت به معنای به رسمیت نشناختن ازدواج مذکور می باشد. نکته بعدی این است که طبق نظر حقوقدانان سه طلاق با هم واقع نمی شود و شوهر باید سه بار  زن را طلاق بدهد و در دو طلاق نخستین در زمان عده به او رجوع نماید یا عقد نکاح جدیدی واقع شود. در خصوص سه طلاقه شدن زن گفته شده که ازدواج چهارم با همان شوهر سابق ممنوع  است اما قانونگذار تصریح نموده که چنانچه زن پس  از طلاق سوم با عقد دائم به زوجیت مرد دیگری درآید و پس از وقوع نزدیکی به او بواسطه طلاق یا فسخ یا فوت جدایی حاصل گردد آن گاه می تواند برای بار چهارم با شوهر سابق خود ازدواج نماید با این اوصاف آن چه در این خصوص مهم است اینکه زنجیره ازدواج و طلاق بین یک زن و مرد باید پس از سه بار قطع گردد و پس از ازدواج با مرد دیگری و طلاق از وی زمینه برای ازدواج مجدد فراهم گردد.

سه طلاقه کردن زن

در کل اختیار طلاق برای مرد است و کفه ترازو به سمت مرد سنگین‌تر. همه این مسائل هم از این باور فقهی و ماده قانونی می‌آید که خانواده نیاز به رئیس دارد و ریاست آن هم با مرد است. در واقع خانواده از نظر حقوق ما یک نهاد متشکل از زن و مرد است که در آن برابری و تساوی و مشارکت معنا ندارد. بلکه حقوق بیشتری را به مرد می‌دهد و در مقابل تکالیف بیشتری هم از او می‌خواهد.

یکی از مسائل قابل توجه در طلاق، قضیه سه طلاقه کردن زن از جانب شوهرش است. ین مسئله شاید بیشتر در گذشته اتفاق می‌افتاد و ما امروزه موارد کمتری را در پرونده‌های دادگاه خانواده مشاهده می‌کنیم که یک زوج سه بار با هم ازدواج کنند و برای بار سوم هم متارکه نمایند. اما تعداد کمی از این دست پرونده‌ها هم وجود دارد و برای همین ما مبانی این عمل را در ادامه تشریح خواهیم نمود.

هرچند که در مورد جزئیات سه طلاقه کردن، بین فقهای شیعه و سنی اختلاف‌ نظرهایی وجود دارد اما هر دو گروه اصل قضیه را قبول دارند و آن را جزئی از شرع می‌دانند. در کل اسلام طلاق را عمل مکروهی می‌داند و تا حدالامکان به آن توصیه نمی‌کند. بسیاری از فعالین حقوق بشر و مدافعین حقوق زنان، جدای از انتقاداتی که به اصل ازدواج و طلاق اسلامی دارند، باور دارند که سه طلاقه کردن زن آن هم در یک مرحله، برای او سنگین تمام می‌شود و آثار مخربی را بر روان او باقی خواهد گذاشت.

اما فقهای مشهور شیعه معتقدند برای سه طلاقه شدن، لازم است زن و مرد سه بار نکاح دائم داشته باشند. یعنی زن و مردی ازدواج کرده و برای بار اول صیغه طلاق بین آنان جاری می‌شود، سپس پس از گذشت ایام عده مرد دوباره با همان زن ازدواج می‌کند، دوباره جدا می‌شوند و دوباره ازدواج می‌کنند و در نهایت برای بار سوم که صیغه طلاق بین آنان جاری شد، سه طلاقه شدن زن اتفاق می‌افتد.

در این خصوص گفته می  شود که نیاز به محلل وجود دارد و محلل همان شخصی است که زنجیره ازدواج و طلاق را قطع می کند. در این خصوص همانطور که گفته شد سه طلاقه کردن به معنای  این نمی باشد که سه طلاق به طور همزمان واقع گردد بلکه باید طلاق مربوط به سه ازدواج مجزا باشد. فقهای شیعه نیز در این خصوص اتفاق نظر دارند بنابر فقه شیعه سه طلاقه کردن زن وقتی تحقق می پذیرد که مردی همسر خود را طلاق دهد، سپس در ایام عده یا پس از تمام شدن وقت عده با او ازدواج کند آن گاه برای بار دوم همسر خود را طلاق دهد و همانند بار اول یا در ایام عده یا پس از انقضای مدت عده با او ازدواج کند آن گاه برای بار دوم همسر خود را طلاق دهد. در این صورت این زن سه طلاقه به شمار می آید. در حقیقبت امکان این که مردی  در یک جلسه و صرفاً با تکرار سه باره این که تو را مطلقه کردم قصد تحقق سه بار طلاق را داشته باشد درست نمی باشد و چنین طلاقی  واقع نمی شود. بر این اساس ضرورت دارد که فاصله زمانی بین طلاق و ازدواج وجود داشته باشد به نظر می رسد هدف جلوگیری از تزلزل در کانون خانواده بوده و قانونگذار خواسته است که به این طریق از تزلزل و ناپایداری خانواده جلوگیری نماید. البته قانونگذار در قانون به ندرت از واژه حرام استفاده نموده است که معنی ممنوعیت می باشد اما در مباحث مربوطه به طلاق آوردن چنین واژه ای دلالت بر این دارد قانونگذار به پیروی از فقه شیعه از چنین واژه ای استفاده نموده و منظور وی به رسمیت نشناختن چنین ازدواجی بوده اید.