قیمومیت و حضانت با کیست و قیم چه شرایطی برای قیمومیت دارد؟

 

حضانت یعنی نگاهداری و مراقبت جسمی ، روحی ، مادی و معنوی اطفال و تعلیم و تربیت آنها می باشد.

وفق ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی ایران حضانت هم حق و هم تکلیف والدین است.

بنابر این کسانی که حضانت بر عهده ی آنان می باشد نه تنها امور مالی فرزندان بلکه باید از نظر جسمی و روحی از فرزندان تحت حضانت مراقبت و نگهداری کنند.

و تمام امور فرزندان از هر لحاظ به کسی که حضانت را بر عهده دارد سپرده می شود.

پدر در حضانت فرزند خود اولویت دارد و پس از مرگ پدر حق حضانت به مادر داده می شود و هیچ کس نمی تواند این حق را از وی بگیرد مگر آنکه در دادگاه صالح عدم صلاحیت مادر اثبات شود.

نکته قابل توجه این است که حتی ازدواج مجدد مادر نیز خللی در حضانت وی ایجاد نمی کند.

بنابراین حتی جد پدری نیز نمی تواند به دلیل ازدواج مجدد مادر حضانت را از وی بگیرد مگر اینکه در دادگاه اثبات کند وی صلاحیت نگهداری فرزند را ندارد و پس از مادر حضانت با جد پدری است.

قیمومیت

قیم کسی است که بیشترامور مالی فرزند را بر عهده دارد. با این تعریف می توان به روشنی تفاوت بین قیمومیت و حضانت را دریافت.

قیمومت به معنی سرپرستی، قیّم بودن است. قـَیــِّم یعنی سرپرست و تکیه‌گاه.

قیم توسط قاضی برای نگهداری طفل صغیر یا ‌دیوانه یا غیر رشید انتخاب شده باشد و در اصطلاح به آن امین حاکم گفته می‌شود.

قیم چه شرایطی برای قیمومیت دارد؟

  • طبق قوانین اسلامی اگر برای طفل صغیری که مسلمان است قیم انتخاب می‌شود، باید قیم وی نیز مسلمان باشد؛ زیرا کفار نمی‌توانند قیم یک فرد مسلمان شوند.
  • قیم باید عاقل،‌ بالغ، بصیر و آگاه به مورد مد نظر باشد،
  • قیم باید دارای اهلیت کامل و شایستگی اخلاقی و قابل اعتماد باشد،
  • اشخاص ذیل صلاحیت قیمومیت ندارند و نمی توانند آن را عهده دار شوند:
  1. کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت هستند.
  2. کسانی که به علت ارتکاب جنایت یا یکی از جنحه‌های ذیل به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند: سرقت- خیانت در امانت- کلاهبرداری- اختلاس- هتک ناموس یا منافیات عفت- جنحه نسبت به اطفال- ورشکستگی به تقصیر.
  3. کسانی که حکم ورشکستگی آنها صادر و هنوز عمل ورشکستگی آنها تصفیه نشده است.
  4. کسانی که معروف به فساد اخلاق باشند.
  5. کسی که خود یا اقربای طبقه اول او دعوایی بر محجور داشته باشد.
  • خویشاوندان در صورتی که صلاحیت برای قیم شدن داشته باشند، بر دیگران مقدم خواهند بود و دادگاه یک یا چند نفر از آنان را به سمت قیمومت معین خواهد کرد، در میان خویشان محجور، پدر یا مادر او مادام که شوهر ندارد، با داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است؛ و نیز در صورت محجور شدن زن، شوهر زن با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم است.

نکته : طبق ماده ۱۲۳۳ قانون مدنی: «زن نمی‌تواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیمومت را قبول کند».

چه کسی وظایف قیم را تعیین می کند؟

 وظایف قیم از سوی قانون مدنی و با قانون حسبی تعیین می‌شود که بستگی به اموری دارد که برای آن قیم انتخاب می‌کنند.

به عنوان مثال اگر برای اداره اموال باشد، از قوانین خاص خود پیروی میکند.

قیم چه اختیاراتی دارد؟

فرد قیم می‌تواند در اموال منقول تحت قیمومیت دخل و تصرف داشته باشد، ولی نسبت به اموال غیر منقول باید با اجازه دادستان در آن دخل و تصرف کند، در صورت اینکه فرد صغیر به سن بلوغ رسیده باشد تمامی اموال از قبیل منقول و غیر منقول به خود او تعلق می‌گیرد و اگر راجع به عملکرد قیم خود شکایتی دارد که وی مصلحت را رعایت نکرده می‌تواند به مراجع قانونی شکایت کند ولی در این صورت فرد قیم هم با ارائه مدارک می‌تواند ادعا کند که در نگهداری از اموال مصلحت را رعایت کرده است.

وفق ماده ۱۲۳۵ قانون مدنی :

«مواظبت شخص مولی‌علیه و نمایندگی قانونی او در همه امور مربوطه به اموال و حقوق مالی او با قیم است».

قیم فرد محجور چه وظایفی دارد؟

  1. قیم باید در اداره امور مالی محجور تحت قیمومیت غبطه و مصلحت وی را رعایت کند و باید از اعمالی که مضر به حال محجور می باشد بپرهیزد.
  2. قیم مکلف است قبل از مداخله در امور مالی مولی علیه صورت جامعی از کلیه دارایی او تهیه کرده یک نسخه از آن به امضای خود برای دادستانی که مولی علیه در حوزه آن سکونت دارد، بفرستد و دادستان یا نماینده او باید نسبت به میزان دارایی مولی علیه تحقیقات لازمه به عمل آورد.»
  3. قیم باید اموال ضایع شدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت محجور مالی خریداری یا به ترتیب دیگری که به مصلحت باشد، رفتار کند.
  4. مراقبت به درمان و بهداشت مولی‌علیه موضوع دیگری است که در زمره وظایف قیم قرار می‌گیرد. ماده ۸۲ قانون امور حسبی تاکید می‌کند: قیم باید هزینه زندگی محجور و اشخاص واجب‌النفقه او و همچنین هزینه معالجه آنها را در بیمارستان و غیره و هزینه‌های لازم دیگر از قبیل هزینه تربیت اطفال محجور را بپردازد.
  5. قیم باید اسناد و اشیای قیمتی محجور را، با اطلاع دادستان، در محل امنی نگهداری کند و وجوه نقدی را که مورد احتیاج نیست در یکی از بانک‌های معتبر بگذارد، از وظایف قیم این است که لااقل سالی یک بار حساب تصدی خود را به دادستان یا نماینده او بدهد و هرگاه در ظرف یک ماه از تاریخ مطالبه دادستان حساب ندهد، به تقاضای وی و حکم دادگاه معزول می‌شود. (ماده ۱۲۴۴ قانون مدنی) به علاوه مطابق ماده ۱۲۴۵ قانون مدنی «قیم باید حساب زمان تصدی خود را پس از کبر و رشد یا رفع حجر به مولی علیه سابق خود بدهد. هرگاه قیمومت او قبل از رفع حجر خاتمه یابد حساب زمان تصدی باید به قیم بعدی داده شود.» حکم این ماده مربوط به نظم عمومی است و هیچ قراردادی نمی‌تواند قیم را از دادن صورت حساب زمان تصدی معاف کند.

معاملات قیم از سوی مولی‌علیه چگونه است؟

 قیم برای برخی از معاملاتی که از سوی مولی‌علیه خود باید اجازه بگیرد و برخی از آنها نیاز به اجازه ندارد. البته برخی از معاملات هم انجام آن از سوی قیم ممنوع است، به عنوان مثال معامله‌ قیم با محجور در صورتی که موجب انتقال مال بین آنها باشد، به منظور جلوگیری از سوء‌استفاده‌ قیم و ضرر محجور به طور کلی منع شده است. علاوه بر این قیم نمی‌تواند از اموال محجور مالی را هبه بدهد.

 برخی معاملات توسط قیم که ممکن است به زیان محجور باشد، باید با اجازه‌ دادستان باشد، از جمله:

  1. فروش اموال غیر منقول
  2. رهن اموال غیرمنقول محجور
  3. معامله‌‌ای که در نتیجه‌ آن قیم مدیون مولی‌علیه شود. در این صورت ملائتِ قیم، شرط تصویب و اجازه‌ دادستان است.
  4. وام گرفتن برای محجور بدون ضرورت و احتیاج
  5. صلح

نظارت بر عملکرد  قیم چگونه است؟

دادستان می‌تواند اشخاصی را به عنوان ناظر بر عملکرد قیم تعیین کند.

طبق ماده‌ ۱۲۴۷ قانون مدنی:

( مدعی‌العموم می‌تواند اعمال نظارت در امور مولی علیه را کلاً یا بعضاً به اشخاص موثق یا هیئت یا مؤسسه واگذار کند).

شخص یا هیئت یا مؤسسه که برای اعمال نظارت تعیین شده در صورت تقصیر یا خیانت مسئول ضرر و خسارت وارده به مولی علیه خواهند بود».

اجرتی برای قیم می توان در نظر گرفت؟

تقاضای اجرت برای قیم امکان‌پذیر است و قیم می‌تواند برای انجام امور راجع به قیمومیت اجرت مناسب و متعارفی را با نظر دادستان از اموال محجور برداشت کند.

همچنین در تعیین اجرت قیم سه عامل را باید مورد توجه باشد:

  • کیفیت و کمیت کار قیم در اداره‌ اموال و مواظبت شخص محجور
  • وضع محلی که اقامتگاه محجور در آنجا واقع است و امور قیمومت در آنجا انجام می‌گیرد
  • درآمد محجور