در چه صورتی مهریه به زن تعلق نمی گیرد؟

در چه صورتی مهریه به زن تعلق نمی گیرد؟

مهریه یکی از حقوق قانونی و شرعی است که در هنگام وقوع عقد نکاح برای زن به وجود می آید و وی به صورت بالقوه صاحب آن می گردد. اما این حق در برخی از موارد دستخوش اموری خواهد شد که سبب محرومیت زن ار دریافت مهریه خواهد شد.

 در این مقاله به بررسی مواردی می پردازیم که حق زن مبنی بر مطالبه مهریه از بین می رود.

 

مهریه و انواع آن

 

مهریه و یا همان کابین، به مالی گفته می شود که در هنگام عقد نکاح، مرد به همسر خود می پردازد و یا موظف به پرداخت آن می گردد و دارای دو صورت مختلف است. عندالمطالبه و عندالاستطاعه.

مهریه عندالمطالبه: ترجمه تحت الفظی و بار معنایی آن به معنای پرداخت مهریه توسط مرد به محض درخواست زن است. با توجه به افزایش میزان مهریه و سخت شدن وضعیت اقتصادی و معیشت مردم، امکان تقسیط آن به دنبال دادخواست اعسار از جانب مرد، وجود دارد.

مهریه عندالاستطاعه: این مهریه به نوعی از مهر اطلاق می گردد که مرد در زمان وضعیت مناسب اقتصادی مکلف به پرداخت آن است. در این نوع مهریه نیز امکان ارائه دادخواست اعسار و تقسیط وجود دارد.

عدم استحقاق زن بر مهریه و بذل مهریه

در هر دو مورد فوق، زن هیچ گونه مالی را به عنوان مهریه از جانب مرد دریافت نخواهد کرد اما تفاوت بسیار زیادی در مصادیق و نحوه امکان وقوع آن ها وجود دارد. عدم استحقاق زن به معنای عدم حق مطالبه مهریه بوده و اینکه مهریه ذاتا از بین می رود اما در بذل مهریه، زن با ارده خود اقدام به بخشش تمام و یا قسمتی از آن می نماید.

بذل مهریه از جانب زن امکان دارد در زندگی مشترک و یا در طلاق توافقی روی دهد و ب

ه معنای عدم استحقاق وی نمی باشد.

 بسیاری از مردم تصور می کنند که بیماری زن در طول زندگی مشترک و عدم انجام وظایف مربوط به زندگی زناشویی و یا خیانت به همسر می تواند مانع استحقاق مهریه گردد و مرد می تواند بدون پرداخت مهریه مقرر شده، زن خود را طلاق دهد، اما این یک تصور اشتباه بوده و زن تنها در موارد بسیار نادری حق مطالبه مهریه را از دست می دهد.

با ما همراه  باشید تا این موارد را بررسی نماییم.

عدم تعلق مهریه به زن در قانون

در قنون مدنی دو  مورد بیان شده است که اسباب عدم تعلق مهریه به زن را به صورت کامل به وجود می آورد. این موارد عبارتند از:

  • بطلان عقد نکاح اعم از موقت و یا دائم، در صورتی که نزدیکی میان زوجین رخ نداده باشد. ( ماده ۱۰۸۹ قانون مدنی )
  • فسخ نکاح و عدم وقوع نزدیکی میان زوجین، مگر در مورد عنن که حق دریافت نصف مهریه را برای زن ایجاد می نماید. ( ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی )
علل بطلان نکاح و عدم تعلق مهریه به زن

بطلان نکاح با فسخ آن متفاوت بوده ولی هر دو از حیث انحلال نکاح و عدم تعلق مهریه به زوجه، یکسان بوده و می توان گفت در این زمینه نتایج مشابهی دارند. مواردی که در قانون مدنی مورد اشاره واقع شده اند و منجر به بطلان نکاح می گردند عبارتند از:

  • نکاح با محارم
  • نکاح با زن متاهل و یا زنی که به یکی از علل قانونی در عده قرار دارد
  • نکاح با زنی که به واسطه لعان جدا شده است
  • نکاح در حال احرام
  • نکاح با زنی که در شرایط تاهل و یا در عده رجعیه اقدام به زنا با وی نموده است
  • نکاح با مادر و یا خواهر و یا دختر مردی که با وی رابطه شنیع انجام داده است
  • نکاح با زنی که قبلا با مادر و دخترش عمل زنای بالشبهه توسط مرد صورت گرفته است
  • نکاح مجدد با زنی که سه بار طلاق داده شده است و بدون رعایت و دخالت محلل
  • نکاح دائم مرد مسلمان با زن غیر مسلمان و غیر اهل کتاب و نکاح زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، اعم از اهل کتاب و غیر اهل کتاب
  • تعلیق در عقد نکاح
  • نکاح با جبر به صورتی که قوه اختیار را کاملا مخدوش نماید در صورت عدم تنفیذ بعدی  از جانب زن
  • عددم تعیین مهرو مدت در عقد موقت
  • عدم توالی بین ایجاب و قبول در هنگام تنطیم عقدنامه قانونی
  • عدم معلوم بودن زن و شوهر و وجود شبهه در این خصوص
  • نکاح با دختر باکره بدون اذن ولی و عدم تنفیذ از جانب وی

همانگونه که گفته شد موارد فوق الذکر تنها در صورتی می توانند  سبب محرومیت زن از مهریه گردد که صرفا عقد نکاح انجام شده باشد و رابطه زناشویی صورت نگرفته باشد .

اگر رابطه زنا شویی و رابطه جنسی فی مابین طرفین شکل گرفته باشد و سپس نکاح به هر دلیلی باطل شود، به زن مهرالمثل تعلق می گیرد.

علل فسخ نکاح و عدم تعلق مهریه به زن

در حقوق مدنی جنون به عنوان یکی از عیوبی که می تواند در هریک از زوجین رخ دهد و به صورت مکرر و یا ادواری  باشد.

یکی از مهمترین علل فسخ نکاح و عدم تعلق مهریه به زوج عدم توانایی طرفین بر برقراری رابطه جنسی است.

عیوب دیگری نیز وجود دارد که برخی از آن ها در زنان و برخی دیگر در مردان رخ داده و اسباب فسخ نکاح را فراهم می نمایند.

عیوبی که ممکن است در مردان رخ دهد و موجب حق فسخ از جانب زن گردد، عبارتند از:

  • خصا و عدم قدرت بارور نمودن.
  • مقطوع بودن آلت تناسلی مرد.
  • عنن و یا همان ناتوانی جنسی حتی اگر بعد از عقد عارض شده باشد.

عیوبی که ممکن است در زنان رخ دهد و موجب حق فسخ از جانب مرد گردد، عبارتند از:

  • قرن  یا گوشت و یا  استخوان اضافه ای که ممکن است در آلت تناسلی زن وجود داشته باشد و مانع دخول گردد.
  • جذام و یا همان بیماری خوره
  • برص و یا همان  پیسی
  • افضاء و یکی شدن مجرای بول و حیض
  • زمین گیری
  •  نابینایی زن از هر دو  چشم

هر کدام از موارد فوق، در صورتی که قابل درمان باشند، حق فسخ از میان برداشته شده و صحت نکاح نیز پابرجا خواهد بود. در همه موراد بالا چنانچه نکاح پیش از نزدیکی فسخ شود هیچ مهریه ای بر زن تعلق نخواهد گرفت.

یک نکته بسیار مهم و کاردبری آنکه اگر زن تدلیس در نکاح کرده باشد و با صفت های دروغین طرف مقابل را به ازدواج با او متقاعد کرده باشد حتی  اگر رابطه نزدیکی بین طرفین واقع شده باشد باز هم به زن هیچ مهریه ای تعلق نخواهد گرفت.

فسخ نکاح با توجه به شرط صفت

اگر در عقد نکاح، صفت خاصی در هر یک از زن و مرد شرط شده باشد پس از عقد معلوم گردد شرط صفت رعایت نشده است و یا تدلیسی در این خصوص صورت گرفته باشد  قبل از وقوع نزدیکی، فردی که شرط را مقرر نموده است می تواند نکاح را  فسخ نموده و تمام آثار حقوقی آن را از بین ببرد.

فردی که به نفع وی شرط شده است می تواند بدون ابلاغ به طرف مقابل خود و به صورت  کاملا قانونی، عقد نکاح را فسخ نماید.