قتل عبارت است از سلب حیات از دیگری. این عمل که در زمره جرائم کیفری قرار دارد، حسب اینکه در چه شرایطی صورت گرفته، به دو گروه عمد و غیرعمد تقسیم و براساس آن حکم در مورد آن صادر میشود.

طبق ماده ۲۰۴ قانون مجازات اسلامی که قتل را به سه قسمت تقسیم نموده، بشرح مختصر زیر تعاریفی ارائه می شود :
تعریف قتل عمد : قتل وقتی عمد است که فرد هم قصد فعل و هم قصد نتیجه (قتل) را داشته باشد. مثل چاقو زدن به قلب فردی به قصد قتل. قصد فعل+ قصد قتل.
شبه عمد:قصد فعل است بدون قصد نتیجه(قتل).
خطاء محض:در خطاء محض نه قصد فعل است و نه قصد نتیجه(قتل). منظور از فعل, فعل واقع شده بر مجنی علیه(مقتول ) است.
بر همین اساس انواع قتل به شرح زیر می باشد:
قتل عمد
وقوع قتل در سه حالت، قتل عمد محسوب میشود. حالت اول به این ترتیب است که شخص قصد با نیت قبلی اقدام به کشتن شخص دیگری میکند. اعم از اینکه فعل و رفتار و عملی که برای این کار انجام میدهد به لحاظ عرفی کشنده باشد یا نباشد. به عنوان مثال، شخص الف قصد کشتن (قصد نتیجه، قصد سلب حیات، قصد وقوع جرم قتل) شخص ب را دارد. اعم از اینکه این قصد را با فعلِ عرفا کشنده انجام بدهد (مثل پرتاب از بلندی یا شلیک گلوله) یا با فعلِ عرفا غیرکشنده (مثل مشت زدن به کتف). در این شرایط، تشخیص اینکه چه عمل و رفتاری کشنده یا غیرکشنده است با عرف است. اما آنچه که اهمیت دارد این است شخص الف قصد کشتن شخص ب را دارد و صرف این قصد کافی است تا عمل او جرم قتل عمدی محسوب شود.
حالت دوم به شرایطی اطلاق میشود که شخص، قصد کشتن شخصِ دیگری را ندارد، در حالیکه قصدِ فعل یعنی قصد انجام عملی را که به لحاظ عرفی کشنده است، را دارد. به عنوان مثال شخص الف بدون آنکه قصد کشتن شخص ب را داشته باشد او را هل میدهد و شخص ب به خاطر اصابت کشته میشود. نظیر این نوع از قتل را در بسیاری از موارد در نزاع و دعوای خیابانی مشاهده میشود. یعنی حالتی که شخص، قصد کشتن مقتول را نداشته اما عملی انجام داده که به لحاظ عرفی مرگآور یا کشنده است. آنچه که در اینجا اهمیت دارد، این است که شخص الف به کشنده بودن عمل خود آگاهی داشته باشد.
حالت سوم قتل عمد، حالتی است که شخص نه قصد کشتن شخص دیگری را دارد و نه عمل و رفتار او به لحاظ عرفی کشنده است. اما وقوع این عمل نسبت به یک شخصِ خاص که دارای وضعیت خاص مثل کهولت سن، بیماری و غیره است، به لحاظ عرفی کشنده و سبب قتل میشود. به عنوان مثال شخص الف قصد کشتن شخص ب را ندارد، فعل و رفتار او هم به لحاظ عرفی کشنده نیست، اما به خاطر وضعیت خاصی مانند کهولت سن، بیماری و غیره، که شخص ب داشته عمل شخص الف کشنده محسوب میشود. در اینجا آنچه که مهم است علم و آگاهی شخص الف به وضعیت خاص شخص ب است، که آن هم باید ثابت شود.به این معنی که ثابت شود شخص الف میدانسته شخص ب در یک وضعیت خاص قرار دارد و انجام چنین عملی سبب مرگ او میشود. در غیر این صورت، اصل بر عدم علم و آگاهی شخص الف است و اگر نتوان علم و آگاهی او را ثابت کرد قتل واقع شده عمدی نیست.
جرم قتل عمد در هر سه حالت گفته شده، قصاص نفس است. یعنی اولیای دم مقتول میتوانند خواهان قصاص یعنی کشتن قاتل شوند. البته در مواردی دو طرف میتوانند صلح و گذشت کنند یا اینکه به جای قصاص، دیه برای مقتول اخذ کنند. از سوی دیگر در چنین فرضی که شخص مرتکب قتل عمد شده اما قصاص صورت نمیگیرد، علاوه بر پرداخت دیه، مرتکب به مجازات ۳ تا ۱۰ سال حبس نیز محکوم میشود.
قتل غیر عمد
قتل غیرعمد به دو شاخه شبه عمد و خطای محض تقسیم میشود. قتل شبه عمد به شرایطی اطلاق میشود که شخص قصد کشتن شخص دیگری را ندارد اما قصد فعل یعنی قصد انجام رفتاری را دارد که به لحاظ عرفی کشنده نیست، آنچه که در تصادفات رانندگی رخ میدهد، در این دسته قرار دارد. مثال دیگر قتل ناشی از اشتباهات پزشکی است به این صورت که پزشک قصد کشتن بیمار را ندارد، عمل او هم به لحاظ عرفی کشنده نیست اما در اثر تقصیر، بیمار کشته میشود. بدیهی است که هر زمان عمل مرتکب به لحاظ عرفی کشنده باشد نوع قتل هم تغییر میکند و عمدی میشود.
حالت دوم؛ حالتی است که شخص نسبت به موضوع جهل دارد. برای نمونه شخص الف قصد داشته رفتاری را نسبت به یک شیء یا یک حیوان انجام دهد، بعدا مشخص میشود که اشتباه کرده و موضوع در حقیقت انسان بوده نه شیء یا حیوان. در اینجا قاتل قصد کشتن، مقتول را نداشته و ضمن اینکه رفتار فرد هم به لحاظ عرفی کشنده نبوده بلکه صرفا نسبت به موضوع جاهل بوده و اشتباه کرده است.
مجازات جرم قتل شبه عمد
از آن جایی که این نوع قتل عمدی نیست، پس مستوجب قصاص نیست. و مجازات در نظر گرفته شده برای آن پرداخت دیه توسط خود مرتکب است. البته در خصوص اینکه آیا مرتکب زندانی هم میشود یا نه، اختلاف عقیده داریم اما دستکم در مورد قتل غیر عمد ناشی از تصادفات رانندگی مرتکب علاوه بر پرداخت دیه، مجازات حبس نیز دارد. در سایر مصادیق حکم به پرداخت دیه توسط مرتکب، قطعی و حتمی است.
قتل خطای محض، حالتی است که شخص نه قصد کشتن شخص دیگری دارد و نه قصد انجام عمل و رفتار منحط به قتل را دارد اما به طور اشتباهی و خطایی قتلی واقع میشود. برای چنین قتلی میتوان سه حالت بیان کرد.
حالت اول؛ وقتی قتل در حال خواب یا بیهوشی واقع میشود. به عنوان مثال شخص الف در اثر غلتیدن در خواب باعث مرگ شخص ب میشود.
حالت دوم؛ قتل توسط صغیر یا مجنون واقع شود. به این ترتیب که یک کودک یا یک شخص دیوانه مرتکب انجام قتل روی شخص دیگری شوند.
حالت سوم؛ در واقع همان تعریف جرمِ قتلِ خطاست. یعنی حالتی که شخص نه قصد انجام رفتار و عملی را داشته و نه قصد کشتن دارد اما در اثر اشتباه و خطا قتلی رخ میدهد. مثل حالتی که شخص الف تیری را به قصد شکار رها کرده اما به یک انسان برخورد میکند. ممکن است بین این حالت با حالت دوم از قتل شبه عمد خلطی رخ دهد اما باید توجه داشت که در قتل شبه عمد قاتل قصدِ فعل، یعنی قصد انجام رفتاری را دارد اما نسبت به موضوع جاهل است. اما در این حالت مرتکب قصد هیچگونه رفتار و فعلی را ندارد و در اثر اشتباه قتل واقع شده است. البته کاملا بدیهی است که اگر رفتار مرتکب به لحاظ عرفی کشنده باشد و شخص هم بر کشنده بودن رفتارش علم داشته باشد، قتل واقع شده عمدی است.
مجازات جرم قتل خطای محض
قتلِ خطا همانند قتل شبه عمد مستوجب پرداخت دیه است. با این تفاوت که در شبه عمد دیه توسط خود مرتکب پرداخت میشود اما در خطای محض، عاقلهی مرتکب، ملزم به پرداخت دیه هستند. عاقله عبارت است از بستگان و خویشان ذکورِ (مرد) نسبی قاتل به ترتیبِ طبقاتِ ارث. مثل پدر، پدر بزرگ، فرزند پسر، برادر، عمو، دایی و غیره . مبنای پرداخت دیه توسط این افراد در قتل خطای محض فقه استکه بحث دربارهی آن یادداشت جدا و مفصلی را میطلبد.
راههایی برای تبدیل جنایت عمدی به غیرعمدی
در تبصره ۱ ماده ۲۹۰ آمده است؛ در بند «ب» عدم آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات شود، در صورتی که اثبات نشود جنایت عمدی محسوب میشود اما اگر جنایت واقع شده فقط به دلیل حساسیت زیاد موضع آسیب واقع شده باشد و این حساسیت زیاد نیز غالبا شناخته شده نباشد، در این صورت آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات شود و در صورت عدم اثبات جنایت عمدی تلقی نخواهد شد.
جالب این است که چون معمولا بسیاری از ابزار مثل مشت، لگد، سیلی، هل دادن کشنده نیستند، اگر این نوع اقدامات موجب شود که مثلا ضربهای تصادفا به شکم، قلب یا گردن کسی بخورد و عمدا شخص قصد کشتن او را نداشته باشد یا نمیدانسته که این اقدام کشنده است، دادستان باید ثابت کند که شخص متوجه و آگاه بوده است. وی تصریح میکند این نوع قتلها که بیش از ۷۰ درصد قتلها را تشکیل میدهد، بیشتر براساس نزاع و درگیریهای ناگهانی اتفاق میافتد و به آن قتل اتفاقی میگوییم. این استاد دانشگاه ادامه میدهد بند دیگر ماده ۲۰۶ قانون سابق مجازات اسلامی (۱۳۷۰)مربوط به حالتی است که فاعل قصد کشتن را ندارد، کاری که انجام میدهد کشنده نیست ولی طرف مقابل او به علت بیماری، پیری، ناتوانی، کودکی و امثال آن، این اقدام نسبت به وی کشنده میشود و قاتل نیز آگاه است که شخص دارای این حساسیت است.